زنان شهیده در واقعه کربلا
ام وهب: ام وهب همسر عبد … بن عمير كلبي است. برخي نام وي را قمر يا قمري خوانده اند. او با همسرش در يكي از محله هاي كوفه سكونت داشت، ولي براي حمايت از امام حسين (ع) همراه همسرش به كربلا رفت و پس از شهادت وی خاك و خون از چهره اش پاك كرد و گفت: ‹بهشت گوارايت باد.› در همين لحظه رستم غلام شمر با عمود آهنين بر سرش زد و او را به شهادت رساند. ام وهب نخستين بانوي شهيد كربلا بود.
برخي گفته اند اولين زن شهيده كربلا، همسر وهب بوده است.
هانيه همسر وهب: هانيه بانويي نوعروس و تازه مسلمان بود كه با همسر و مادر همسرش به كربلا آمد. وي پس از شهادت وهب در حاليكه بر بالينش نشسته بود با ضربه عمود آهنين كه دشمن بر فرقش وارد كرد به فوز شهادت رسيد.
البته خوارزمي مي گويد: ‹آنكس كه كشته شده مادرش بوده است.›
مولف كتاب انصار الحسين (ع) نيز مي گويد: ‹تصور مي كنيم اين وهب فرزند ام وهب همسر عبد… من عمير بن جناب كلبي باشد. لذا آن كسي كه در كنار جنازه همسر قرار گرفته و به شهادت رسيده ام وهب همسر عبد… بن عمير كلبي كه مادر وهب نيز بوده است مي باشد، نه همسر وهب يعني هانيه همانطور كه خوارزمي نيز روايت كرده است.›
زنانی که همسر و فرزندانشان به شهادت رسیدند
در قيام عاشورا، بانوان فراواني بودند كه علاوه بر همسر، فرزندان خود را نيز در راه خداوند از دست دادند. برخي ديگر تنها همسر يا فرزند خود را از دست دادند. در نگاه اول اين مطلب تنها يك فضيلت براي آنان به حساب مي آيد اما با كمي تأمل مي توان به اين نكته رسيد كه شهادت فرزند و همسر براي آنان يك نقش است چرا كه اين بانوان بودند كه در ابتدا مشوق و محرك همسر و فرزندان در جهت ياري و همراهي امام (ع) شدند و سپس در ميدان رزم، همسران و فرزندان را در جهت ياري امام (ع) تحريك و تشويق نمودند و يا حتي آنان را دستور به جنگ تا شهادت مي دادند و پس از شهادت آنان نيز بايد با صبر خود بر داغ عزيزان شكيبايي مي كردند و اين نقش و مقام والايي است البته بانوان كه همسر و فرزند خويش را در راه خدا دادند بر بقيه و
بانواني كه تنها همسرشان شهيد شدند بر آنان كه تنها فرزندانشان به شهادت رسيدند به خاطر داغ سنگين تر مقدم شده است.
مادر عمرو بن جناده: كم سن و سال ترين شهيد كربلا از ياران امام (ع) عمروبن جناده يازده ساده است. اين شهيد سعيد از شهداي نوجوان كربلاست كه پدرش نيز در ركاب حضرت حسين (ع) به شهادت رسيده. وقتي اين نوجوان خواست به ميدان رزم برود امام فرمود: «پدر اين جوان تازه به شهادت رسيده است شايد مادرش راضي نباشد كه به ميدان برود.» عمرو عرض كرد: «مادرم دستور داد كه به ميدان بروم و لباس رزم بر من پوشانده است.»
او بعد از اجازه امام (ع) به ميدان رفت و رجز خواند و جنگيد تا شربت شهادت نوشيد. سر او را به سمت سپاه امام (ع) پرتاب كردند، مادرش كه مشخصات او را «بحريه بنت مسعود خزرجي» ضبط كرده اند آن سر مطهر را برداشت و گفت: «احسنت يا بني يا قره عيني …» سپس آن را به سوي دشمن پرتاب كرد و يك نفر را با آن سر كشت. برخي گفته اند قاتل عمرو با آن سر كشته شد، مادر عمرو در حالي كه رجز مي خواند خود نيز به دشمن حمله كرد و با عمو خيمه دو تن از دشمن را كشت تا اين كه امام (ع) او را به خيمه بازگرداند.
ام خلف: ام خلف همسر مسلم بن عوسجه، به همراه شوهر و فرزند خويش در حماسه عاشورا شركت داشت. بعد از شهادت مسلم بن عوسجه فرزندش خلف آهنگ حمله به دشمن كرد ولي حضرت سيدالشهدا (ع) او را نهي كرد و فرمود: «اي جوان پدرت شهيد شد اگر تو نيز شهيد شوي، مادرت در پناه چه كسي در اين بيابان خواهد بود؟» فرزند مسلم مردد ماند چه بكند؟! مادرش شتابان جلو آمد و گفت: «اي فرزند مبادا سلامت خود را به ياري پسر پيامبر (ص) برگزيني كه هرگز از تو راضي نخواهم شد.»
فرزند مسلم عنان برگرفت و به سوي دشمن حمله برد. او مردانه تلاش كرد و با كشتن جمعي از دشمنان سرانجام به شهادت رسيد. كوفيان سر او را بريدند و به سوي مادرش افكندند. مادر سر فرزند شهيدش را برداشت و آن را بوسيد و چنان گريست كه همگان را به گريه آورد.
رويحه، زوجه هاني بن عروه: شوهر اين زن هاني بن عروه بود كه قبل از حادثه عاشورا در كوفه به شهادت رسيد و پسرش كه يحيي بن هاني بن عروه نام داشت در سرزمين كربلا به شهادت رسيد.
در بخشي از مقتل الحسين (ع) از ابي مخنف، مولف به معرفي راويان پرداخته و ايشان را در چند گروه بيان مي كند. گروه چهارم به دو دسته تقسيم مي شوند دسته اول كساني هستند كه در جنگ شركت كرده ولي كسي را نكشته اند كه در ذيل نام آن ها آمده است:
1-يحيي بن هاني بن عروه
2-مسروق بن وائل
3-عفيف بن زهير بن ابي الاخنس
4-ايوب بن مشروح الخيواني
5-ربيع بن تيم
6-قره بن قيس تميمي
پس طبق اين مطلب يحيي بن هاني بن عروه شهيد نشده و در سپاه دشمن بوده است نه در سپاه امام (ع). دسته دوم كساني هستند كه هم در جنگ شركت كرده و هم كساني را كشته اند كه از جمله آن ها كثير بن عبد… الشعبي، قاتل زهير بن قين، هاني بن ثبيت حضرمي و … است.
زناني كه شوهرانشان شهيد شدند
ام وهب همسر عبد … بن عمير كلبي: او و شوهرش در كوفه زندگي مي كردند . وقتي از حضور امام حسين (ع) در كربلا مطلع شدند با هم تصميم گرفتند به آن حضرت (ع) بپيوندند. لذا شبانه به سوي كربلا روانه شدند.
روز عاشورا، عبد … بن عمير به سوي دشمن حمله كرد در حالي كه رجزخواهي مي كرد. وهب با شنيدن سخنان همسرش عمود خيمه را برداشت و خود را به عبد… رساند و گفت: پدر و مادرم به قربانت! در راه حمايت از ذريه رسول خدا (ص) جنگ و فداكاري كن. و بدين وسيله او را به كارزار تشويق مي كرد آنگاه به لباس هاي شوهرش چنگ زد و گفت: من نيز بايد با تو بميرم.
حضرت سيد الشهدا (ع) او را فراخواند و فرمود: خداوند به شما پاداش خير بدهد. به سوي زنان بازگردو با آنان باش، زيرا جنگ وظيفه زنان است. ام وهب دستور امام (ع) را اطاعت كرد و به سوي خيمه ها بازگشت. عبد… به شهادت رسيد. ام وهب به بالين عبد… آمد و در حالي كه گردو غبار و خون را از صورت همسر پاك مي كرد گفت: بهشت بر تو گوارا باد. شمر به غلام خود رستم گفت: عمودي بر سرش فرود آور و او را بكش. بدين ترتيب ام وهب نيز به خيل شهيدان پيوست .
دلهم همسر زهير: دلهم، دختر عمرو و همسر زهير بن قين است. وي از محبين خاندان پيامبر (ص) بوده و در پيوستن زهير به امام حسين (ع) نقش مهمي را ايفا كرد دلهم عامل سعادت و شهادت همسرش زهير شد و از اين كه همسرش را در راه خداوند از دست داده است افتخار مي كرد.
به گفته مورخان زهير هنگام جنگ از طلاق و بيرون رفتن همسرش از كربلا سخن مي گفت. ولي با توجه به كلام ابن سعد و ابن عساكر كه دلهم پس از شهادت زهير، غلامش شجر را براي تكفين وي فرستاد مي توان گفت دلهم از كربلا نرفته و در كاروان اسيران حاضر بوده است.
در مقتل ابي مخنف، نويسنده راوياني كه از آن ها نقل روايت كرده است معرفي مي كند يكي از اين راويان دلهم همسر زهير مي باشد. لذا با توجه به اين كه دلهم يكي از كساني است كه شاهد عيني حادثه است و ابو مخنف روايات خود را از او و ديگران نقل مي كند پس معلوم
مي شود دلهم در كربلا حضور داشته و در قبيله بني اسد نماند.
زناني كه فرزندشان به شهادت رسيد.
ام وهب: ام وهب و پسر و عروسش بر آيين مسيحيت بودند حدود هفده روز از عروسي وهب و هانيه مي گذشت كه در صحراي سرسبز «ثعلبيه» در نزديكي كربلا خيمه زدند. در تاريخ آمده است كه امام حسين (ع) هنگام حركت به سوي كوفه به سرزمين «ثعلبيه» رسيد و براساس كرامت و بزرگواري خود از اهل خيمه سراغي گرفت. ام وهب از بي آبي و مشكلات آن گفت و امام عليه السلام كه مصداق بارز «وعادتكم الاحسان و سجيتكم الكريم » بود یعنی عادت شما نيكي و احسان و فطرت شما كرم و بخشش است. با نيزه خود قسمتي از خاك زمين را كنار زد ناگهان آب از دل زمين جوشيد در پايان امام عليه السلام به ام وهب فرمود: و اگر پسرت آمد به او بگو اگر بخواهد مي تواند ما را ياري كند.
وهب هنگام بازگشت، با ديدن كرامت پسر رسول خدا (ص) مشتاق ديدار ايشان شد و با مادر و نوعروس خود نزد امام (ع) رفته و به اسلام گرويدند. وهب در روز عاشورا به ميدان رفت و با دشمن جنگید تا به فيض شهادت نائل گشت. همسرش بر بالين او نشست. پيكر به خون نشسته او را نزد عمر سعد بردند و سر از تن او جدا كردند و همسر او بار ديگر خود را به پيكر مطهرش رساند وسر بر سينه او نهاده گريست. در اين هنگام دشمن با عموم آهنين بر فرق اين نوعروس وارد كرده و او را به وصال محبوب و فوز شهادت رسانيد.
از سوي ديگر دشمنان سر وهب را براي شكنجه مادر به سوي آن پيرزن شجاع پرتاب كردند. اين مادر صبر و ايثار سر جوان را بوسيد و گفت الحمدالله الذي بيض و حجمي بشمارتك بين يدي الي عبد… ثم قالت الحكم للشي يا امتي السوء الشهد اني النصادي في بيعما و المعجوني في كنائسها خير منكم.
سپس سر او را به سمت سپاه دشمن انداختن به اين منظور كه آنچه در راه خدا داده ام پس نمي گيرم. از قضا آن سر به سينه فردي از دشمن خورد و او را كشت. گفته اند آن فرد قاتل وهب بوده است. آن گاه مادر وهب عمود خيمه را برداشته به جنگ دشمن شتافت و دو تن از دشمنان را به جهنم فرستاد امام او را به خيمه برگرداند و به او وعده بهشت داد.
حسينه: در برخي منابع متاخر در مورد زني به نام حسينه چنين آمده است: امام (ع) وي را از نوفل بن حارث بن عبدالمطلب خريد و به عقد ازدواج مردي به نام سهم درآورد. حسينه كنيز امام حسين (ع) كه در منزل امام سجاد (ع) خدمت مي كرد همراه سيد الشهدا (ع) با پسرش منهج بن سهيم به كربلا آمد. منهج در ركاب ابا عبد … (ع) به شهادت رسيد و حسينه با دل پرغم و چشم اشكبار با كاروان اسارت به كوفه برده شد.
فكيهه: فكيهه يا فاكهه همسر عبد… بن اريقط و مادر قارب شهيد گلگون كفن کربلاست. او كنيز امام حسين (ع) بود و در منزل جناب رباب (س) خدمت مي كرد. فكيهه هنگام حركت امام حسين (ع) به كربلا با فرزندش قارب به كربلا رفت و به دست دشمن زبون به اسارت گرفته شد. از وي اطلاع ديگري در دست نيست.
ام سليمان: ام سليمان، كنيز امام حسين (ع) و نامش كبشه بود. وي خدمتكار ام اسحاق بنت طلحه بن عبيد … همسر سيد الشهدا بود و با ابورزين ازدواج كرد. ثمره اين وصلت فرزندي به نام سليمان شد كه در نهضت حسيني (ع) به شهادت رسيد. اين زن صبور و با استقامت همراه امام حسين (ع) به كربلا آمد و شاهد مصائب خاندان عصمت و طهارت و اسارت آنان بود.
شهربانو: شهربانو از جمله زناني بود كه در كربلا حضور داشت. وي ام ولد و نام فرزندش محمد بن ابي سعيد بن عقيل بود.
شهربانو روز عاشورا صحنه شهادت فرزندش توسط هاني بن ثبيت حضرمي را با حالت وحشت و بهت زدگي و بدون سخن گفتن مشاهده مي كرد. او به همراه ديگر اسيران اهل بيت (ع) به اسارت دشمن درآمد.
هرچند بانوان شهيده از هاشميان بر ساير بانوان هاشمي و از جمله حضرت زينب (ع) به لحاظ تبرك و تیمن مقدم گشته اند اما از جهت مقام و منزلت و ايفاي نقش هيچ بانوي هاشمي و غيرهاشمي با حضرت زينب (س) برابري نمي كند بنابراين تاخر نقش حضرت زينب (س) از بانوان شهيده به معني اولويت بندي در نقش ها نمي باشد.
هرچند از حضرت زينب (س) به بعد سعي به رعايت اولويت در نقش ها شده است.
برگرفته از تحقیق پایانی سرکار خانم فهیمه جاویدی